گروه جهادی وارثان

بسیج دانشگاه علوم اسلامی رضوی

بسیج دانشگاه علوم اسلامی رضوی

گروه جهادی وارثان
آه....
چقدر سخت است دل کندن از این همه سادگی ....

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خون» ثبت شده است

دلم به حالش می سوزد...

زخم دستم را می گویم...

وقتی که طنابی را که  از ته چاه می کشیدم ،  قرمز کرد تازه فهمیدم که چقدر تلاش کرده و زحمت کشیده است تا وجود قرمزش را از میان انبوه گِل های کف دستم خارج و جلب توجه کند...

موقع وضو گرفتن دوباره از نزدیک دیدمش و سلام و احوال پرسی کردم ، می خواست دهان به شکایت باز کند که آب بیش از اندازه سرد ، انگشت هیس بر دهانش گذاشت و ساکتش کرد...

دلم برای مظلومیتش سوخت...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۰۷
سردبیر